بازدید امروز : 431
بازدید دیروز : 62
بدخی عرفا اعتقاد به سقوط تکلیف دارند. آیا درست هست؟ در حالی که پیامبر که کامل ترین انسان است، تا رحلتشان به واجبات عمل می کردند. پاسخ عرفا در این مورد چه می باشد؟ لطفا پاسخ مفصل بدید اگه هم منبعی هست معرفی کنید؟
پاسخ شما دوست عزیز را با توجه به همخوانی رشته تحصیلیتان با سوال مربوطه در چند محور پی می گیریم:
تبیین شریعت،طریقت و حقیقت در عرفان اسلامی:
اساس سخن عرفا در این است که شریعت را دارای ظاهر و باطن می دانند و معتقدند انسان ظاهری دارد و باطنی ،در نتیجه یک خطاب خدا به ظاهر ادمی و خطاب دیگر به باطن اوست.ظاهر شریعت ،اعمال و احکام شرعی است که فقه عهده دار انست و باطن آن ،اعمال قلبی و سری و روحی است که آن را طریقت گویند و حقیقت ،نتیجه عمل به دستورات ظاهری و باطنی (شریعت وطریقت) می باشد. در حقیقت طریقت در نگاه عرفا ،همان باطن شریعت و مراحل سیر و سلوک عرفانی و منازل و مقامات ،در قالب حرکتی مداوم است که مصادیق آن در توجه به خدا و طهارت باطنی بوده و پیامبر صلی الله علیه واله مصداق اتم و الگوی کامل ان می باشد.درک حقیقت نیز ثمره چنین کوششی خواهد بود.
در تفکر عرفانی همانگونه که انسان دارای بدن، نفس و روح بوده و این بخش ها، جدای از یکدیگر نیستند و به شکل ظاهر و باطن می مانند؛ شریعت، طریقت و حقیقت، نیز ظاهر، باطن و باطن باطن یکدیگر می باشند(اشنایی با علوم اسلامی ،مرتضی مطهری،96). با این نگاه نه تنها طریقت و سیرو سلوک ،یک راه مستقل به شمار نمی رود، بلکه هیچ گاه نمی تواند بدون شریعت که شاهراه اصلی می باشد، وجود داشته باشد؛ و در نتیجه هیچ تجربه عرفانی از حقیقت نیز بدون عمل به دستورات و نواهی شرع ،قابل دسترسی نیست.
منشا رای به سقوط تکلیف از جانب برخی صوفیان:
اما برخی از جهله صوفیه و مدعیان عرفان، قائل به سقوط تکلیف در مراحل اعلی سلوک و حتی درغیر ان شده اند؛ که ما به برخی از دلایل آن به صورت گذرا اشاره میکنیم:
الف: برداشت غلط از تفکیک دین به سه محور شریعت، طریقت و حقیقت؛ که ظاهر سخنان و اشعار برخی از مشایخ و ابهامات موجود در تفسیر این محور، بر این برداشت صحه می گذارد (عارفان مسلمان و شریعت اسلام،علی اقا نوری،168)؛ مانند اشعار شبستری در گلشن راز که شریعت را پوسته می داند و راه رسیدن به مغز و طریقت را گذر از این پوسته معرفی می کند (شرح گلشن راز ،لاهیجی،244-264)؛ در کنار این مساله ،تلاش های فراوانی از سوی عارفان راستینی مانند: علامه مجلسی، فیض کاشانی، رفیعی قزوینی، علامه طباطبایی، امام خمینی و... در توضیح این تفکیک و جدایی ناپذیر بودن ان انجام داده اند؛ که می تواند دیدگاه عرفای اسلامی را در این امر نشان دهد (عارفان مسلمان و شریعت اسلام، علی اقا نوری، 168).
ب: تاویل های نادرستی که برخی از جهله صوفیه از ایه «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین» (حج،99) نموده اند و عبادت خدا را تا مرحله رسیدن به یقین و حقیقت دانسته و پس از ان لازم نمی دانند(الاعتصام،شاطبی،262) ؛ اما چنین سخنی نیز باطل است. زیرا علاوه بر اینکه مفسرین تفسیر یقین را در اینجا ،مرگ گرفته اند و انسان باید تا وقت مرگ به عبادت مشغول باشد (ذیل ایه در مجمع البیان طبرسی، تبیان فخر رازی، ترجمه تفسیر المیزان، ج12،290) اگر مراد ایه همان تفسیر جهله صوفیه باشد که یقین را به حقیقت تعبیر کنیم، این ایه مستلزم ان نیست که انسان پس از وصول به یقین ، از عبادت وشریعت ، رویگردان شود و رسیدن به حقایق و معارف از طریق کشف وشهود، هنگامی قابل تصور است که نفس و جان انسان پاک و طاهر باشد وآلوده به گناه و معصیت نگردد .(درسهای عرفان نظری،یزدان پناه،103،مرکز پژوهشی دائرة المعارف علوم اسلامی)؛گرچه امام خمینی ،یقین را در اینجا، به معنای فنای در حق گرفته و هر گونه تفسیر ناصوابی که سقوط تکلیف را نتیجه دهد محکوم می کنند(سر الصلوة، امام خمینی، 83 و 96)
ج: یکی دیگر از مواردی که سبب چنین برداشت غلطی شده است، وظیفه شرعی عارف در حالت سکر، فنا و بیخودی است. در این حالت مشایخ تصوف سخنان مختلفی دارند ازجمله اینکه :
-همانگونه که مجنون،کودک و مست و بیهوش ، متوجه تکالیف شرعیه نیستند؛ عارف نیز دراین حالت متوجه تکلیف نیست و یا حکم شرعی مورد خطاب انها اباحه است .گرچه عرفا نیز در همین مقام بر دو گروه می باشند؛ گروهی که عرفای محفوظ نام دارند و در عین جنون ، هشیار به تکالیف شرعی هستند و کامل ترند و گروهی که در جنون ظاهری و باطنی هستند ( عارفان مسلمان و شریعت اسلام،علی اقا نوری213-220).
-عرفا در این حال نیز متوجه تکالیف الهی هستند؛با این تفاوت که عبادت انان از نوعی دیگر بوده و به اختیار خود انها نیست. این گروه برای نظر خود دو دلیل عمده دارند که عبارت است از
1.تا زبان گناه بر بنده دراز نشود
2.تا شریعت منسوخ نگردد
علمای عارف که خود شریعت محور می باشند ،در گروه دوم جای گرفته و حتی عارف را در این حالت مورد خطاب شارع می دانند(همان،221-233)
نتیجه گیری:
انچه مسلم است عرفای شریعت محور و راستین ،سخنی از سقوط تکالیف شرعی به میان نیاورده و ان را محکوم میکنند؛ و این سخن متوجه جهله صوفیه می باشد که یا به دلیل تمایلات نفسانی و یا به دلیل کج فهمی اموزه های عرفانی دچار چنین رویکردی شده اند.
معرفی منابع:
در جستجوی عرفان اسلامی اثر محمدتقی مصباح یزدی، عارفان مسلمان و شریعت اسلام اثر علی اقا نوری که اقوال و منابع زیادی را معرفی کرده است؛ منابع دم دستی و خوبی در این زمینه به شمار می روند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید